بازی ترسناک ماینکرافت

صفر تا صد برنامه نویسی کودکان و نوجوانان

بازی ترسناک ماینکرافت

۷۶۰ بازديد

بازگشت به جایی که شروع کردم. همه بازی ترسناک ماینکرافت تنها. گرفتار در کابوس. میدونی چیه؟ هالووین بعدی، من فقط می خواهم در ماراتن Gravity Falls بمانم.

بدون چاره ای، بلند می شوم و شروع به جستجو می کنم. مانکن های خزنده تر یکی طوری قرار می گیرد که انگار در حال ارائه ارائه است. آنها هرگز به من اجازه ارائه در محل کار را نمی دهند. باورم نمیشه یه مانکن به خاطر من ترفیع گرفته باشه از نو. اتاق دیگری را امتحان می کنم و این مرد را پیدا می کنم:

اما همه چیز بد نیست - من همچنین یک کارت کلید پیدا می کنم! و اگر بازی‌هایی مانند Doom و Resident Evil چیزی به من آموخته‌اند، این است که وقتی یک کارت کلید پیدا می‌کنید هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.

من از آن برای باز کردن در استفاده می‌کنم و اجازه بازی ترسناک ماینکرافت می‌دهم داخل اتاقی پر از قفسه‌های فلزی، پر از فایل‌ها باشم. و همچنین... بله! یک پنجره باز! رستگاری در چشم است!

تنها کاری که باید انجام دهم این است که از این پیچ و خم پرونده ها عبور کنم و من در خانه آزاد هستم!

من با خوشحالی از میان ردیف فایل ها می گذرم وقتی- OW!یکی از پرونده ها از قفسه افتاد و به قاب ظریف من برخورد کرد! عجب احمقی!

من با سرعت در ردیف فایل های سقوط آزاد فریاد می زنم. آنها ستون فقراتم را می‌کوبند، دست‌هایم را کبود می‌کنند و ضربه می‌زنند و حتی (نه!) موهایم را به هم می‌زنند.

اما با این وجود من به پنجره می رسم! من پیروزمندانه ایرانیان سایبربیرون می پرم و به پرونده های احمقانه می خندم. ها!
افسوس، تنها وقتی که پنجره گفته بازی ترسناک ماینکرافت شده را ترک می کنم، به یاد می آورم که در کدام طبقه از ساختمان هستم.یادم نیست فرود آمدم، اما باید دوباره بیهوش شده باشم. شناختن من

وقتی از خواب بیدار می شوم، در یک اتاق کپک زده پر از سطل هستم. شیک‌ترین بیمارستانی نیست که تا به حال در آن بیدار شده‌ام، اما دست‌کم بالاخره از آن دفتر خالی از سکنه خلاص شدم. حالا به نظر می رسد که در یک پارکینگ زیرزمینی هستم! و اگر فیلم‌های ترسناکی مانند هر فیلم ترسناکی که تا به حال ساخته شده است چیزی به من یاد داده باشد، این است که در پارکینگ زیرزمینی هیچ مشکلی پیش نمی‌آید.

چکه کن چکه کن چکه کن طنین آن در پارکینگ خودرو می پیچد.چکه کن چکه کن چکه کن

من الان امن هستم، درسته؟آره البته من هستم! من فقط دارم پارانوئید و خرافات می‌شوم و اوه خدای خوب، این روح است، اینطور نیست.

فریاد می زنم: «آرام باش، تام».راهم را در پارکینگ مخفیانه می گذرانم. به سایه ها می چسبم زیر ماشین ها خزیدن فقط در لحظات مناسب خط تیره بزنید.

من همچنین در مورد اینکه چه چیزی ترسناک تر است بازی ترسناک ماینکرافت بحث می کنم - روح یا برخی از بدترین "پارکینگ" هایی که تا به حال دیده ام؟

متأسفانه من به اندازه کافی یواشکی نیستم. حالا یک روح/هیولا/چیزی هولناک مرا تعقیب می کند. وحشت زده از پارکینگ می گذرم. اگر مرا بگیرد، محکوم به فنا هستم. اما نکته مثبت این است که من در حال انجام تمرینات عالی هستم!

شاید من باید این مقاله را چاپ کنم و آن را به عنوان یک کتاب رژیم غذایی دوباره بسته بندی کنم؟ سپس می توانستم به جای اینکه تمام وقتم را در پارکینگ های خالی از سکنه بگذرانم، به یک جزیره گرمسیری دوست داشتنی در باهاما بازنشسته شوم. با این پسر:

با آن تعقیب و گریز هیولاآمیز، بازی ترسناک ماینکرافت چندین جعبه را از سر راهم پرت می کنم و با سرعت از یک پله بالا می روم. با رسیدن به بالا، دری را باز می کنم و - نه! من در پشت بام گیر افتاده ام! و من نمی توانم (در زمان نوشتن) پرواز کنم! حالا چطوری باید فرار کنم؟

اما پس از آن، یک معجزه.

پلیس ظاهر شد! و خب، آتش نشانی هم بنا به دلایلی! بازی ترسناک ماینکرافت من نجات پیدا کردم!من با انجام حرکت امضای خود جشن می‌گیرم: غش کردن.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.